زیر گنبد کبود



در این یک سال چه به من گذشت؟

دو سال پیش افراد بیشتری به خواندن اهمیت میدادند و بازار وبلاگ ها داغ بود، هم سنی های من الان با تله و اینستا حال میکنند بیشتر و کامل مهاجرت کردند به اون جزایر. ولی من هنوز کلمات رو بر تصاویر ترجیح میدم. آدم ها بی حوصله تر شدن. کتاب های دست فروشی ها تکراری شدند،خودکار های یونیکورنی و دفتر هایی با جلد  توت فرنگی این روزا تو دست همه فراوونه.

دنیا خیلی تغیر کرده و الان مردم دنبال چیزای عجیب تری هستند. جوراب های لنگه به لنگه مد شده   و الان کوچیک ترین عضو خانواده ها دنبال اخبار ی هستند.

نگرش من نسبت به کنکور خیلی تغیر کرده. و یبار دیگه برای آخرین باز مجبورم باهاش مواجه بشم. الان اون جنگل و دره تاریکی که قبلا ازش نقاشی میکشیدم نیست. الان به همه اون شعار های  کلیشه ای روی نقاشیم ایمان دارم! شاید بگویم دارم رنج بزرگی را مرتکب میشوم اما این رنج برای لذت های بزرگ آینده لازمه. مثل درد واکسن برای علاج در آینده.

ای دی اینستایم را تغیر دادم چون فکر میکنم خیلی" ضایع "بود!  هیچ کسی ریت های منو قبول نمیکرد احتمالا به خاطر اینکه در اولین برخورد با  کلمه "خاخان" مواجه میشد!!


برخی روز ها در زندگی ادم عجیب اند. برخی ها سالانه تکرار میشوندبرخی هفتگی .برای برخی ها مثل من ماهانه!

روز های 13 ام میلادی و شمسی خاص ترین روز های ماه انداین روز ها همه باهم دیگر مهربان میشوندبه هم دیگر هدیه می دهند و به هم عشق می ورزندیادمان  می آید که چقدر اطرافیانمان را دوست داریم.

گاهی دلمان برای برخی آدم های خاص تنگ می شود دلمان میخواهد همین الان همین جا کنارمان باشند. ولی حیف که 13 هزار کیلومتر از ما دور تر هستند.

امروز برای برخی ها روزی تکراریست. مانند روز های دیگر که سر میشوند و ما خبر نداریم چه اتفاقات شگفت انگیزی اطرافمان میوفتد. روز های 13 ام برای خودشان رنگ بوی خاصی دارندمخصوصا زمستان. امروز باران بارید

گاهی وقت ها آدم دلش مثل بارن میگیرد. لال میشود و همراهش سکوت میکند

گاهی اوقات سر آدم انقدر شلوغ میشود که یادش میرود چه کار های قشنگی میتواند انجام دهدخودش را با درس و مشق و کار مشغول میکند و دنیای رنگارنگ کاغذرنگی هارا فراموش میکند.

دنیای عجیب غریب درست کردن کار دستی .هنر. گاهی اوقات آدم برای بچه شدن باید با بچه ها سروکله بزندبا دنیای بکر و خام دوست داشتنی آنها یکیشان خیالات به فضا رفتن خودش را داشت.

من هم تصمیم گرفتم  چند تا از آرزو هایم را  جایی بنویسم مخفی و بسته بندی شان کنم مبادا کسی مرا مسخره کند!. مبادا کسی به آرزو های مزخرفم بخند! عجب ابلهی هستی تو دختر مگر میشود در زمان سفر کردیا میشود یه لامبورگینی صفر درجه زرد رنگ خرید!

گاهی وقتا به چیز های چرت پرتی فکر میکنم مثلا ساخت گلخانه ای از کاکتوس که با آبیاری قطره ای آبیاری میشود. یا به  چاپگری لیزری که می شود درون گوشی هایمان جا داد عجب چیز باحالی میشد!

روز 13 ام روز رسیدن به علایق هاست.

امروز تمام مجلات قلم چی ر برداشتم. صفحه های اول و آخر دفترچه همیشه به هنر اختصاص دارد. البته چند صفحه قبل تر از صفحه آخر مردم را رتبه بندی میکنند از این کار متنفرم. همه شان را پاره کردم. کاغذ های هنری را جمع کردم و گالری تشکیل دادم هرچند کیفیتشان زیاد خوب نیست ولی از هیچ چیز بهتر است!

امروز یک خرس حوله ای درست کردم.6 سالی میشد به سوزن دست نزده بودم. سوزن را نخ کردم و شروع به دوختن چشم هایش کردم. چیز جالبی شد.

گاهی وقت ها آدم باید برای برخی چیز ها وقت بگذاردچیز های غیر ضروری. :d


طوفانی که درابتدا پرخروش هست و سپس خشمش فرو می آیدآری درست ترین تعبیرش همین است!

همانطور که از یک سال پیش  پیش بینی اش کرده بودم شد. وقتی 17 ساله شدم آدم جدید تری شدم. 16 سالگی رمانتیک ترین دوران هرکسی بوده و هست و خواهد بود! ولی فقط آدمیکبار 16 سالش میشود!

اواخر 16 سالگی با کشف عجیبی پایان یافت! کشف تعلقات آدم ها به  عددها! شاید کمتر کسی باشد که به اعداد دوروبرش اهمیت دهد.! بی شک 13 بی رقیب ترین عدد در میان آنهاست! زیرا عجیب غریب ترین عدد هست مثل 17 سالگی!  نمیدانم از کجا شروع کنم ولی موج ابهای 17 سالگی بدجوری مرا مشغول خود ساخته! بیشتر از هرموقع دیگری به سالهای بعد فکر میکنمانگار آدم چشمش باز تر میشود. رفته رفته پیر هم تر میشوم و عقایدم کمتر انعطاف پذیر تر میشوددرست اتفاقی که برای نسل های گذشته می افتد! بهترین ثمره دوران 16 سالگی ام اشنایی با دنباله فیبوناتچی و رنگ های ابی و بنفش بود! شاید عجیب غریب باشد اما تعصبم به انها رفته رفته بیشتر میشودرفته رفته به کاکتوس ها علاقه مند تر میشوم و بسته های شکلاتی رنگارنگ برایم جالب تر میشوند.نمیدانم شاید رفته رفته دیوانه تر میشوم! 

بهترین دوران 17 سالگی شما چه بود؟

:)


هرچه پیش تر میروی  احساس نا مفید بودن میکنی. انگار هنوز خیلی چیز ها هست که باید کشف کنی و انجامش بدهی. یادگیری زبان جدید. نقاشی. شطرنج. رمان خوندن. موسیقی. ورزش کردن و کلی چیز دیگر.

به گذشته نگاه میکنی. وقتی که چه با علاقه درس هایت را میخواندی و بدون  دغدغه یاد میگرفتی. حال معلوم نیست ک همه چیز هایی که الان میخوانی تا چه حد ب دردت میخورد!

هیچ چیز معلوم نیست. آیا باید در چرخه  متناوب کنکوری بودن گیر کنی یا مثل یک روشنفکر  درس هایت را بخوانی و با علاقه تمرین کنی؟!

آیا باید این راه را بروی یا آن راه؟!  هرچه پیش تر میروی فشار ها بر تو بیشتر می شود. باید ییشتر قالب بگیری باید خمیر شوی. ور بروی مشت بخوری تا بالاخره  بپزی و تبدیل به مجسمه بشوی.

هنوز هیچ چیز همانطور که باید باشد نیست هنوز نمیدانی چگونه باید برنامه ریزی کنی و چگونه درسته حسابی  یه کار بزرگ  انجام بدهی. همین را میدانی که در این یک سال باقی مانده تا کنکوری شدن باید هرچه را که دوست داری انجام بدهی و هر چیزی که لازم هست.


 هر آدمی از هر سن و سالی ک باشد معتقد است که شانزده سالگی سن بسیار عجیبیست. انگار شگفت انگیز ترین اتفاقات در همین سن می افتد. البته زیاد هم دروغ نیست!  آدم بعد ۱۶ سالگی تازه تازه پیدا میکند که کی هست! به کلی عوض  می شود. تمایلات روحی فیزیکی اش افزایش می یابد و به چیز هایی فکر میکند که قبلا نمیکرد این سن موقع پیدا کردن هدف است هدف زندگی کردن.

اگر در دنیا چیزی باشد که نخواهم هیچ وقت عوضش کنم شیطونی ها و بی مسئولیتی های همین ۱۶ سالگی هست!. انگار این سن مرز بین بزرگی و کوچکیست. میفهمی که چی میگم؟! 

نمیخواهم بزرگ شوم. میخواهم تا ابد همان ۱۶ ساله ی لوس و بی خیال و رویا پرداز بمانم! 

البته ۱۶ سالگی دریایی وسیع با طوفان هایی بزرگ بود.

اولش خوب شروع شد و بعدش پدر آدم را در آورد!  کلی سختی کشیدیم و گریه کردیم ولی قوی تر شدیم و پوست کلفت تر انگار کار زندگی همین است!

انگار ما برای سختی کشیدن و جنگ کردن ساخته شده ایم و در این میان برای چیز هایی رویا پردازی میکنیم که هیچ وقت بدست نمی آوریم.

گاهی وقتا از زندگی موفقیت آمیزی که داری متنفر میشی. دوست داشتی رها بودی و دنبال آرزو هایت میرفتی.

اگر در زمان دیگری در جای دیگری متولد  میشدم. مطمعنا نقاش میشدم. و دنبال دنیای بی کران تخیلات میرفتم! ولی حالا باید برای یک سرمایه دار بزرگ شدن یا حداقل یه پزشک موفق تلاش کنم.

 راستش.زندگی اونقدر ها هم زیبا نیست که هرچی که خواستی رو بدست بیاری

;)


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

مقالات آموزشی کار با اینترنت لوله بازکنی تهران rah دانلود طرح بوم(برنامه ویژه مدرسه) زندگی در قشم ای قلم سوزلرینده اثر یوخ ماركتينگ2000 Heidi